فهرست مطالب
آیا در یک چرخه تکراری گیر افتادهاید؟
آیا تا به حال احساس کردهاید که یک الگوی ناخوشایند در زندگی شما مدام تکرار میشود؟ شاید همیشه وارد روابط عاطفی میشوید که در نهایت به طرد شدن ختم میشود، در محیط کار با وجود شایستگیهایتان خود را بیارزش میدانید، یا با وجود موفقیتهای ظاهری، همیشه یک احساس پوچی و نارضایتی درونی با شماست.
این الگوهای تکرارشونده، تصادفی نیستند؛ آنها ریشه در «طرحوارهها» (Schemas) یا تلههای ذهنی عمیقی دارند که در دوران کودکی و نوجوانی ما شکل گرفتهاند.
طرحواره درمانی (Schema Therapy) یک رویکرد روانشناسی قدرتمند و یکپارچهنگر است که به طور ویژه در جلسات مشاوره فردی برای حل الگوهای شخصیتی ریشهدار و مشکلات عاطفی مزمن به کار میرود و به ما کمک میکند این الگوهای ریشهدار را نه تنها شناسایی، بلکه برای همیشه بازسازی کنیم. این روش درمانی، برخلاف برخی رویکردهای سطحیتر، فقط به دنبال مدیریت علائم نیست، بلکه شجاعانه به سراغ ریشهی اصلی مشکلات یعنی نیازهای برآوردهنشده دوران کودکی میرود.
طرحواره درمانی یکی از رویکردهای موثری است که توسط روانشناسان آنلاین متخصص در Aram Psychology برای درمانهای عمیق و ایجاد تغییرات پایدار به کار گرفته میشود.
«طرحواره» یا تله ذهنی دقیقاً چیست؟
طرحواره را میتوان یک «نقشه راه ذهنی و احساسی» در نظر گرفت که در دوران کودکی برای درک دنیا و بقا در آن ساختهایم. این نقشهها از تجربیات ما با والدین، همسالان و محیط اطراف شکل میگیرند. اگر نیازهای اصلی و بنیادین ما در کودکی (مانند نیاز به امنیت، محبت، پذیرش بیقیدوشرط، استقلال و بیان آزادانه هیجانات) به طور مداوم و سالم برآورده نشده باشند، طرحوارههای ناسازگار اولیه (Early Maladaptive Schemas) شکل میگیرند.
این طرحوارهها در بزرگسالی مانند یک عینک رنگی تحریفکننده عمل میکنند؛ عینکی که باعث میشود ما واقعیت را فیلترشده ببینیم و ناخودآگاه به سمت موقعیتها، روابط و رفتارهایی کشیده شویم که همان زخمهای قدیمی را بازپخش و تأیید کنند. به همین دلیل است که با وجود تلاشهای آگاهانه برای تغییر، باز هم در همان چرخههای معیوب گرفتار میشویم.
بر اساس نظر انجمن بینالمللی طرحواره درمانی (ISST)، این الگوها به شدت در برابر تغییر مقاوم هستند، زیرا زمانی برای ما کارکرد بقا داشتهاند و بخشی از هویت ما شدهاند.

پنج حوزه اصلی طرحوارهها: ریشه الگوهای شما کجاست؟
این ۱۸ طرحواره به صورت تصادفی به وجود نمیآیند. آنها در پنج دسته یا «حوزه» (Domain) اصلی سازماندهی میشوند. هر حوزه نشاندهنده یک نیاز هیجانی بنیادین است که در دوران کودکی به درستی برآورده نشده است. درک این پنج حوزه به ما کمک میکند تا تصویر بزرگتری از ریشه مشکلات خود پیدا کنیم:
۱. بریدگی و طرد (Disconnection & Rejection):
این حوزه به نیاز اساسی انسان برای دلبستگی ایمن مربوط میشود: نیاز به امنیت، ثبات، محبت، همدلی و پذیرش. اگر در محیطی بزرگ شده باشید که این نیازها برآورده نشدهاند (مثلاً با والدینی که غیرقابل پیشبینی، سرد، طردکننده یا بدرفتار بودهاند)، طرحوارههای این حوزه در شما شکل میگیرد. باور اصلی در این حوزه این است که روابط انسانی ناپایدار و غیرقابل اعتماد هستند و شما در نهایت تنها، طرد شده یا آسیبدیده خواهید شد. (مثلاً طرحواره رهاشدگی یا نقص و شرم)
۲. خودگردانی و عملکرد مختل (Impaired Autonomy & Performance):
این حوزه مربوط به نیاز به استقلال، خودمختاری و احساس کفایت است. اگر والدین شما بیش از حد حمایتگر، مضطرب یا تحقیرکننده بودهاند و به شما اجازه ندادهاند که به تواناییهای خود برای مستقل بودن و مدیریت زندگی اعتماد کنید، طرحوارههای این حوزه فعال میشوند. باور اصلی در اینجا این است: «من به تنهایی از پس دنیا برنمیآیم و برای بقا به دیگران نیازمندم.» (مثلاً طرحواره وابستگی یا آسیبپذیری)

۳. محدودیتهای مختل (Impaired Limits):
این حوزه به نیاز به محدودیتهای واقعبینانه، خویشتنداری و مسئولیتپذیری در قبال دیگران میپردازد. اگر در کودکی محدودیتهای روشنی برای شما تعیین نشده باشد و بیش از حد آسانگیر یا سهلانگارانه با شما رفتار شده باشد، طرحوارههای این حوزه شکل میگیرند. باور اصلی در این حوزه این است: «من از دیگران برترم و نباید به قوانین و محدودیتهای معمول پایبند باشم» یا «نمیتوانم جلوی خواستههای آنی خودم را بگیرم.»(مثلاً طرحواره استحقاق/بزرگمنشی)
۴. حوزه دیگرجهتمندی (Other-Directedness)
این حوزه بر تضاد بین نیازهای خود و نیازهای دیگران تمرکز دارد. اگر به شما آموخته شده باشد که برای دریافت عشق و تایید، باید نیازها، احساسات و خواستههای خود را سرکوب کرده و تمرکزتان را به طور افراطی بر خواستههای دیگران بگذارید، طرحوارههای این حوزه در شما ایجاد میشود. باور اصلی در اینجا این است: «نیازهای دیگران بر نیازهای من اولویت دارد و برای ارزشمند بودن باید آنها را راضی نگه دارم.»(مثلاً طرحواره ایثار یا پذیرشجویی)
۵. حوزه گوشبهزنگی افراطی و بازداری (Overvigilance & Inhibition)
این حوزه به نیاز به ابراز آزادانه هیجانات و خودانگیختگی مربوط است. اگر در محیطی خشک، پرتوقع، کمالگرا و سرکوبگر بزرگ شده باشید که در آن ابراز احساسات، بازیگوشی و اشتباه کردن سرزنش میشده، طرحوارههای این حوزه در شما شکل میگیرند. باور اصلی در این حوزه این است: «باید همیشه احساسات و رفتارهایم را کنترل کنم، بینقص باشم و برای جلوگیری از فاجعه یا انتقاد، دائماً گوش به زنگ باشم.» (مثلاً طرحواره منفیگرایی یا معیارهای سرسختانه)
جدول ۱۸ طرحواره ناسازگار اولیه (تلههای زندگی)
با درک این پنج حوزه، اکنون آمادهایم تا عمیقتر شویم. جدول زیر هر ۱۸ طرحواره را به تفکیک حوزه، باور کلیدی و ریشههای احتمالی آن در دوران کودکی تشریح میکند تا بتوانید الگوی شخصی خود را راحتتر شناسایی کنید.
حوزه اصلی | نام طرحواره (تله) | باور مرکزی و صدای درونی | ریشه احتمالی در کودکی |
بریدگی و طرد | ۱. رهاشدگی/بیثباتی | “دیر یا زود، همه افراد مهم زندگیام مرا ترک خواهند کرد.” | والدین غیرقابل پیشبینی، از دست دادن والدین. |
۲. بیاعتمادی/بدرفتاری | “نمیتوان به دیگران اعتماد کرد؛ آنها از من سوءاستفاده میکنند.” | تجربه بدرفتاری، خیانت یا تحقیر. | |
۳. محرومیت هیجانی | “هیچکس واقعاً مرا درک نمیکند و نیازهای عاطفیام را برآورده نمیکند.” | والدین سرد و بیتوجه از نظر عاطفی. | |
۴. نقص و شرم | “من ذاتاً ناقص، بیارزش و دوستنداشتنی هستم.” | انتقاد و سرزنش شدید از سوی والدین. | |
۵. انزوای اجتماعی | “من با دیگران فرق دارم و به هیچ گروهی تعلق ندارم.” | احساس طرد شدن از سوی همسالان. | |
خودگردانی مختل | ۶. وابستگی/بیکفایتی | “من به تنهایی از پس کارهای روزمره و تصمیمگیری برنمیآیم.” | والدین بسیار حمایتگر که اجازه استقلال ندادهاند. |
۷. آسیبپذیری نسبت به ضرر | “هر لحظه ممکن است یک فاجعه (بیماری، مالی، طبیعی) رخ دهد.” | والدین مضطرب و بسیار محتاط. | |
۸. خودِ تحولنیافته/گرفتار | “هویت من با والدینم گره خورده و بدون آنها نمیتوانم زندگی کنم.” | رابطه بسیار نزدیک و درهمتنیده با والدین. | |
۹. شکست | “من یک فرد شکستخورده هستم و هرگز به موفقیتی دست نخواهم یافت.” | مقایسه شدن با دیگران و تحقیر شدن. | |
محدودیتهای مختل | ۱۰. استحقاق/بزرگمنشی | “من از دیگران برترم و قوانین شامل حال من نمیشود.” | عدم وجود محدودیتهای روشن در کودکی. |
۱۱. خویشتنداری ناکافی | “نمیتوانم جلوی تکانههایم را بگیرم و از کارهای کسلکننده بیزارم.” | نبود نظم و انضباط کافی در تربیت. | |
دیگرجهتمندی | ۱۲. اطاعت | “باید همیشه خواستههای دیگران را برآورده کنم تا طرد نشوم.” | والدین کنترلگر که تسلیم شدن را پاداش میدادند. |
۱۳. ایثار | “من مسئول خوشحال کردن دیگران هستم، حتی به قیمت نادیده گرفتن خودم.” | پذیرش مسئولیت افراطی در کودکی. | |
۱۴. پذیرشجویی/جلبتوجه | “ارزش من به تأیید و توجه دیگران بستگی دارد.” | والدینی که ارزش کودک را منوط به عملکرد او میکردند. | |
گوشبهزنگی افراطی | ۱۵. منفیگرایی/بدبینی | “همیشه باید روی جنبههای منفی زندگی تمرکز کرد تا غافلگیر نشد.” | تجربه نگرانی و ناامیدی مداوم در خانواده. |
۱۶. بازداری هیجانی | “ابراز احساسات نشانه ضعف است و باید آنها را کنترل کرد.” | خانوادهای که ابراز هیجانات را منع میکردند. | |
۱۷. معیارهای سرسختانه | “باید در همه کارها بهترین باشم و هیچ اشتباهی قابل قبول نیست.” | والدین بسیار پرتوقع و کمالگرا. | |
۱۸. تنبیهگرایی | “افراد (از جمله خودم) باید برای اشتباهاتشان به شدت تنبیه شوند.” | تجربه تنبیههای شدید یا دیدن آن. |
آشنایی با مفهوم «حالتها» (Modes) در طرحواره درمانی
طرحوارهها همیشه فعال نیستند. آنها در موقعیتهای خاصی «برانگیخته» میشوند و ما را به «حالتهای هیجانی» (Modes) مختلفی میبرند. حالت، همان وضعیت هیجانی و رفتاری ما در لحظه است. مهمترین حالتها عبارتند از:
حالتهای کودکانه:
- کودک آسیبپذیر: احساس غم، تنهایی، ترس و درماندگی.
- کودک عصبانی: ابراز خشم و پرخاشگری در واکنش به برآورده نشدن نیازها.
- کودک تکانشگر/بیانضباط: رفتار آنی و بدون فکر برای ارضای فوری نیازها.
- حالتهای مقابلهای ناسازگار (سبکهای بقا):
- تسلیم (Surrender): پذیرفتن طرحواره به عنوان یک حقیقت و تکرار همان الگو (مثلاً فردی با طرحواره رهاشدگی، مدام وارد رابطه با افراد غیرمتعهد میشود).
- اجتناب (Avoidance): فرار از موقعیتهایی که طرحواره را فعال میکند (مثلاً فردی با طرحواره شکست، از هر فرصت شغلی جدیدی دوری میکند).
- جبران افراطی (Overcompensation): رفتاری کاملاً متضاد با طرحواره برای انکار آن (مثلاً فردی با طرحواره نقص، به شدت کمالگرا و برتریجو میشود).
حالت والد ناکارآمد:
- والد تنبیهگر/سرزنشگر: صدای درونی که مدام خود یا دیگران را به خاطر اشتباهات تحقیر و مجازات میکند.
- والد پرتوقع: صدایی که فرد را تحت فشار قرار میدهد تا به معیارهای بسیار بالا دست یابد.
حالت بالغ سالم (The Goal of Therapy):
- این بخش سالم شخصیت ماست که میتواند حالتهای دیگر را مدیریت کند، هیجانات را تسکین دهد، تصمیمهای منطقی بگیرد و برای نیازهای کودک درون بجنگد. هدف اصلی طرحواره درمانی، تقویت این حالت است.

طرحواره درمانی برای چه کسانی مناسب است؟
این رویکرد درمانی به ویژه برای افرادی که با مشکلات مزمن و ریشهدار دستوپنجه نرم میکنند، بسیار مؤثر است. از جمله:
- افراد مبتلا به اختلالات شخصیت، به ویژه اختلال شخصیت مرزی (Borderline).
- کسانی که از افسردگی مزمن یا اضطراب فراگیر رنج میبرند و درمانهای دیگر برایشان کافی نبوده است.
- افرادی که الگوهای تکرارشونده در روابط عاطفی خود دارند (مثلاً همیشه جذب افراد اشتباه میشوند).
- مبتلایان به اختلالات خوردن.
- کسانی که با وجود موفقیتهای بیرونی، احساس پوچی، بیارزشی یا نارضایتی درونی دارند.
جالب است بدانید که بسیاری از این طرحوارهها، بهویژه آنهایی که در حوزه «گوشبهزنگی افراطی» قرار دارند، سوخت اصلی اضطراب مزمن را فراهم میکنند. اما اضطراب همیشه خود را با تپش قلب و نگرانی آشکار نشان نمیدهد. برای درک عمیقتر این ارتباط، میتوانید با [۷ نشانه پنهان اضطراب که اغلب نادیده گرفته میشوند] آشنا شوید.
روند درمانی در طرحواره درمانی چگونه است؟
طرحواره درمانی یک فرآیند ساختاریافته و در عین حال عمیقاً همدلانه است که شامل سه مرحله اصلی است:
مرحله ۱: ارزیابی و آموزش
درمانگر با استفاده از گفتگو و پرسشنامههای استاندارد، طرحوارهها و حالتهای اصلی شما را شناسایی میکند. شما یاد میگیرید که این تلههای ذهنی چگونه در زندگی امروزتان فعال میشوند و چه تأثیری بر رفتارها و روابط شما دارند.
مرحله ۲: مرحله تغییر (هیجانی، شناختی و رفتاری)
اینجا قلب فرآیند درمان است. درمانگر از تکنیکهای قدرتمندی مانند تصویرسازی ذهنی (برای بازسازی خاطرات دردناک کودکی و ترمیم هیجانی آنها) و گفتگو با صندلی خالی (برای به چالش کشیدن حالتهای والد ناکارآمد و تقویت بالغ سالم) استفاده میکند. همزمان، باورهای شناختی که طرحوارهها را زنده نگه داشتهاند، به چالش کشیده شده و الگوهای رفتاری جدید تمرین میشوند.
مرحله ۳: تقویت حالت بالغ سالم
در نهایت، تمام تلاشها بر این متمرکز است که حالت «بالغ سالم» شما قویتر شود. این بخش از وجود شما یاد میگیرد که کودک آسیبپذیر درون را آرام کند، برای نیازهایش حد و مرز تعیین کند و الگوهای رفتاری سالمتری را در زندگی روزمره پیادهسازی کند.
جمعبندی: بازنویسی داستان زندگی شما
طرحواره درمانی فقط یک روش برای کاهش اضطراب یا افسردگی نیست؛ این یک سفر عمیق برای بازنویسی داستان اصلی زندگی شماست. با شناختن، در آغوش کشیدن و التیام دادن زخمهای کودکی، شما میتوانید از چرخههای تکراری رها شوید و روابط سالمتر، احساس ارزشمندی درونی و آرامش پایدار را تجربه کنید.
اگر احساس میکنید در تلههای ذهنی خود گیر افتادهاید، اولین قدم برای رهایی، شناختن آنهاست. برای یک جلسه ارزیابی و شروع مسیر خودشناسی با یک روانشناس متخصص طرحواره درمانی، همین حالا اقدام کنید.— گاهی یک جلسهی کوچک، مسیر بزرگتری را روشن میکند.
شروع مسیر درمان با رزرو پیش مشاوره رایگان در کلینیک روانشناسی آرام
